فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 265
برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز ، بر اميد جام لعلت دردي آشامم هنوز روز اول رفت دينم در سر زلفين تو ، تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز ساقيا يک جرعه اي زان آب آتشگون که من ، در ميان پختگان عشق او خامم هنوز از خطا گفتم شبي زلف تو را مشک ختن ، مي زند هر لحظه تيغي مو بر اندامم هنوز پرتو روي تو تا در خلوتم ديد آفتاب ، مي رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز نام من رفته ست روزي بر لب جانان به سهو ، اهل دل را بوي جان مي آيد از نامم هنوز در ازل داده ست ما را ساقي لعل لبت ، جرعه جامي که من مدهوش آن جامم هنوز اي که گفتي جان بده تا باشدت آرام جان ، جان به غم هايش سپردم نيست آرامم هنوز
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
،
آب حيوان مي رود هر دم ز اقلامم هنوز
تعبیر:
نا امید نباش و دست از طلب بر ندار هرچند ممکن است دیر به آرزوهای خود برسی. فعلاً صبور و مقاوم باش. راه های مختلف را امتحان کن تا به مقصود خود دست یابی. در هر حال سعه ی صدر داشته باش و غم های روزگار را هیچ بدان.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 44
کنون که بر کف گل جام باده صاف است ، به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گير ، چه وقت مدرسه و بحث کشف کشاف است فقيه مدرسه دي مست بود و فتوي داد ، که مي حرام ولي به ز مال اوقاف است به درد و صاف تو را حکم نيست خوش درکش ، که هر چه ساقي ما کرد عين الطاف است ببر ز خلق و چو عنقا قياس کار بگير ، که صيت گوشه نشينان ز قاف تا قاف است حديث مدعيان و خيال همکاران ، همان حکايت زردوز و بورياباف است
خموش حافظ و اين نکته هاي چون زر سرخ
،
نگاه دار که قلاب شهر صراف است
تعبیر:
از افراد متملق و چاپلوس دوری کن که به تو حسادت می ورزند. از ریا و تظاهر دوری کن و به خدا روی بیاور زیرا امنیت و آسایش در دوری از ریاکاران است.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 33
خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است ، چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتي که تو را هست با خدا ، کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم ، آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست ، در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست ، چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است جام جهان نماست ضمير منير دوست ، اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است آن شد که بار منت ملاح بردمي ، گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است اي مدعي برو که مرا با تو کار نيست ، احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است اي عاشق گدا چو لب روح بخش يار ، مي داندت وظيفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود
،
با مدعي نزاع و محاکا چه حاجت است
تعبیر:
تا زمانی که دست نیاز به سوی متکبران دراز می کنی به مقصود نخواهی رسید. به خود متکی باش و به خداوند توکل کن تا نیاز و خواسته ی تو برآورده شود. نیازمندان را از خود نران و مغرور و بی اعتنا نباش.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 152
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد ، عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد جلوه اي کرد رخت ديد ملک عشق نداشت ، عين آتش شد از اين غيرت و بر آدم زد عقل مي خواست کز آن شعله چراغ افروزد ، برق غيرت بدرخشيد و جهان برهم زد مدعي خواست که آيد به تماشاگه راز ، دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد ديگران قرعه قسمت همه بر عيش زدند ، دل غمديده ما بود که هم بر غم زد جان علوي هوس چاه زنخدان تو داشت ، دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت
،
که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
تعبیر:
برای رسیدن به آرزوها و اهداف باید رنج و مصائب را تحمل کرد و هیچ چیز آسان و سهل بدست نمی آید. باید برای رسیدن به آن تلاش و کوشش کرد و هوشیار بود و فریب کاری حسودان و دشمنان را باید شناخت.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 469
انت روائح رند الحمي و زاد غرامي ، فداي خاک در دوست باد جان گرامي پيام دوست شنيدن سعادت است و سلامت ، من المبلغ عني الي سعاد سلامي بيا به شام غريبان و آب ديده من بين ، به سان باده صافي در آبگينه شامي اذا تغرد عن ذي الاراک طائر خير ، فلا تفرد عن روضها انين حمامي بسي نماند که روز فراق يار سر آيد ، رايت من هضبات الحمي قباب خيام خوشا دمي که درآيي و گويمت به سلامت ، قدمت خير قدوم نزلت خير مقام بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال ، اگر چه روي چو ماهت نديده ام به تمامي و ان دعيت بخلد و صرت ناقض عهد ، فما تطيب نفسي و ما استطاب منامي اميد هست که زودت به بخت نيک ببينم ، تو شاد گشته به فرماندهي و من به غلامي
چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ
،
که گاه لطف سبق مي برد ز نظم نظامي
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود می رسی و به وصال دوست دست خواهی یافت. نگران و ناامید نباش و صبر و تحمل داشته باش تا به نتیجه ی مطلوب برسی. صداقت خود را برای همه آشکار کن تا دلها را به سوی خود جذب کنی.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 332
مزن بر دل ز نوک غمزه تيرم ، که پيش چشم بيمارت بميرم نصاب حسن در حد کمال است ، زکاتم ده که مسکين و فقيرم چو طفلان تا کي اي زاهد فريبي ، به سيب بوستان و شهد و شيرم چنان پر شد فضاي سينه از دوست ، که فکر خويش گم شد از ضميرم قدح پر کن که من در دولت عشق ، جوان بخت جهانم گر چه پيرم قراري بسته ام با مي فروشان ، که روز غم بجز ساغر نگيرم مبادا جز حساب مطرب و مي ، اگر نقشي کشد کلک دبيرم در اين غوغا که کس کس را نپرسد ، من از پير مغان منت پذيرم خوشا آن دم کز استغناي مستي ، فراغت باشد از شاه و وزيرم من آن مرغم که هر شام و سحرگاه ، ز بام عرش مي آيد صفيرم
چو حافظ گنج او در سينه دارم
،
اگر چه مدعي بيند حقيرم
تعبیر:
با اراده و محکم به پیش برو. در این راه به اراده و تصمیم های به جای خود اعتماد کن. سست اراده و ترسو نباش. ایمان و اراده ی محکم، بهترین یار و یاور تو است. تا به کسی اعتماد نکرده ای با او درد دل نکن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 145
چه مستيست ندانم که رو به ما آورد ، که بود ساقي و اين باده از کجا آورد تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير ، که مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد دلا چو غنچه شکايت ز کار بسته مکن ، که باد صبح نسيم گره گشا آورد رسيدن گل و نسرين به خير و خوبي باد ، بنفشه شاد و کش آمد سمن صفا آورد صبا به خوش خبري هدهد سليمان است ، که مژده طرب از گلشن سبا آورد علاج ضعف دل ما کرشمه ساقيست ، برآر سر که طبيب آمد و دوا آورد مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ ، چرا که وعده تو کردي و او به جا آورد به تنگ چشمي آن ترک لشکري نازم ، که حمله بر من درويش يک قبا آورد
فلک غلامي حافظ کنون به طوع کند
،
که التجا به در دولت شما آورد
تعبیر:
حادثه غیر مترقبه ای که برایت اتفاق افتاده به زودی برطرف خواهد شد و نتیجه ی مثبت آن را خواهی دید. به زودی خبری مسرت بخش در زندگی، تو را دگرگون خواهد کرد.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 257
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير ، پيش شمع آتش پروا نه به جان گو درگير در لب تشنه ما بين و مدار آب دريغ ، بر سر کشته خويش آي و ز خاکش برگير ترک درويش مگير ار نبود سيم و زرش ، در غمت سيم شمار اشک و رخش را زر گير چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باک ، آتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گير در سماع آي و ز سر خرقه برانداز و برقص ، ور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گير صوف برکش ز سر و باده صافي درکش ، سيم درباز و به زر سيمبري در بر گير دوست گو يار شو و هر دو جهان دشمن باش ، بخت گو پشت مکن روي زمين لشکر گير ميل رفتن مکن اي دوست دمي با ما باش ، بر لب جوي طرب جوي و به کف ساغر گير رفته گير از برم وز آتش و آب دل و چشم ، گونه ام زرد و لبم خشک و کنارم تر گير
حافظ آراسته کن بزم و بگو واعظ را
،
که ببين مجلسم و ترک سر منبر گير
تعبیر:
با دوستان، صمیمی و با نزدیکان، یکرنگ باش و زندگی را با آسودگی و راحتی طی کن. به دوستان کمک کن تا در لحظات بحرانی به کمک تو بشتابند. در زندگی خانوادگی سختگیر نباش.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 346
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم ، محتسب داند که من اين کارها کمتر کنم من که عيب توبه کاران کرده باشم بارها ، توبه از مي وقت گل ديوانه باشم گر کنم عشق دردانه ست و من غواص و دريا ميکده ، سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم لاله ساغرگير و نرگس مست و بر ما نام فسق ، داوري دارم بسي يا رب که را داور کنم بازکش يک دم عنان اي ترک شهرآشوب من ، تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم من که از ياقوت و لعل اشک دارم گنج ها ، کي نظر در فيض خورشيد بلنداختر کنم چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست ، کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم عهد و پيمان فلک را نيست چندان اعتبار ، عهد با پيمانه بندم شرط با ساغر کنم من که دارم در گدايي گنج سلطاني به دست ، کي طمع در گردش گردون دون پرور کنم گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم ، گر به آب چشمه خورشيد دامن تر کنم عاشقان را گر در آتش مي پسندد لطف دوست ، تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوه اي مي داد حافظ را ولي
،
من نه آنم کز وي اين افسانه ها باور کنم
تعبیر:
بلند همت و با اراده هستی. دارای طبعی بلند می باشی و همین کافی است. با سخت کوشی و تلاش به نتیجه ی دلخواه می رسی. به دوستان ظاهرالصلاح اعتماد نکن. در کارها تعقل و اندیشه کن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 3
اگر آن ترک شيرازي به دست آرد دل ما را ، به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را بده ساقي مي باقي که در جنت نخواهي يافت ، کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را فغان کاين لوليان شوخ شيرين کار شهرآشوب ، چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان يغما را ز عشق ناتمام ما جمال يار مستغني است ، به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روي زيبا را من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم ، که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را اگر دشنام فرمايي و گر نفرين دعا گويم ، جواب تلخ مي زيبد لب لعل شکرخا را نصيحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند ، جوانان سعادتمند پند پير دانا را حديث از مطرب و مي گو و راز دهر کمتر جو ، که کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را
غزل گفتي و در سفتي بيا و خوش بخوان حافظ
،
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثريا را
تعبیر:
در زندگی با خیال راحت و آسوده زندگی کن و به آنچه داری راضی و خشنود باش و حریص نباش زیرا حرص و آز سرانجام رسوایی و بدنامی به بار می آورد. با پیران و بزرگان مشورت کن و از تجربه های آنان استفاده کن
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 43
صحن بستان ذوق بخش و صحبت ياران خوش است ، وقت گل خوش باد کز وي وقت ميخواران خوش است از صبا هر دم مشام جان ما خوش مي شود ، آري آري طيب انفاس هواداران خوش است ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد ، ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق ، دوست را با ناله شب هاي بيداران خوش است نيست در بازار عالم خوشدلي ور زان که هست ، شيوه رندي و خوش باشي عياران خوش است از زبان سوسن آزاده ام آمد به گوش ، کاندر اين دير کهن کار سبکباران خوش است
حافظا ترک جهان گفتن طريق خوشدليست
،
تا نپنداري که احوال جهان داران خوش است
تعبیر:
دوران سختی به پایان می رسد. از ناملایمات زندگی و سرزنش دیگران هراس نداشته باش. قانع و راضی باش و از پیروزی خود مغرور نشو. با صداقت و صفا زندگی کن.
فال حافظ روزانه سه شنبه 4 مهر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 275
صوفي گلي بچين و مرقع به خار بخش ، وين زهد خشک را به مي خوشگوار بخش طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه ، تسبيح و طيلسان به مي و ميگسار بخش زهد گران که شاهد و ساقي نمي خرند ، در حلقه چمن به نسيم بهار بخش راهم شراب لعل زد اي مير عاشقان ، خون مرا به چاه زنخدان يار بخش يا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن ، وين ماجرا به سرو لب جويبار بخش اي آن که ره به مشرب مقصود برده اي ، زين بحر قطره اي به من خاکسار بخش شکرانه را که چشم تو روي بتان نديد ، ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش
ساقي چو شاه نوش کند باده صبوح
،
گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش
تعبیر:
تزویر و ریا را از خود دور کن. با همه ی مردم صادقانه رفتار کن. غرور و تکبر را رها کن و اشتباهات خود را بپذیر و در رفع آنها بکوش. به زودی به مقصود خود می رسی.